درباره من
در صبح بهاری 25 اردیبهشت ماه 1393 خداوند شکوفه ای زیبا را در باغ زندگی ما آفرید تا رنگ وبوی بهار تاهمیشه در آن جاودانه بماند و ما این شکوفه ی زیبا را ثنـا نام نهادیم . این وبلاگ را با حمد وثنای بیکران
خداوند آغاز می کنیم ودر آن خاطرات شیرین شکوفه مان را می نگاریم به این امید که یادگاری شیرینی از زیباترین روزهای عمرمان با او تا ابد خواندنی شوند و آن راهدیه می کنیم به دختر عزیزمان ثنـا عزیز دل مامان سمیرا و بابا امیر
ادامه...
ثنا جونم با کلاه خالخالی و لباس گلگلی
لالالالابهار اومد.........................چه گلهایی به بار اومد
لالالالا گلم نازه ......................... که شب هم چشم اون بازه
قشنگه مثل فروردین .................... به دنیا اومده تازه
لالالالا بهشت من ........................گل اردیبهشت من
خدا با لطف آورده .......................تو را در سرنوشت من
اولین مسافرت دخمل بابا
عشق بابا ، اولین مسافرت طولانی تو ، روز دوشنبه سیزدهم خرداد ماه به خونه باباحاجی و مامان جون به شهر گرمسار رفتیم و روز یکشنبه بعد با بابایی و مامانی برگشتیم تهران خونمون .چشم بابا ، گرمسار که بودیم عموحمزه ومادر بزرگ و عمو ابوطالب و عمو حسین اومدن دیدنت،دیانا توپولو وکوچولو با محمد مهدی نوه های عمو حمزه هم اومدن . اون شب خیلی خوش گذشت .
حرف های مامان وبابا
دخترعزیزم
از خدای مهربون ممنونیم که زیباترین هدیه اش رو به ما داد ، خیلی دوست داریم گلم ، بیشتر از تموم دنیا از خدا می خوایم کمکمون کنه تو رو صحیح وسالم بزرگ کنیم .
پدربزرگ و مادر بزرگ
پدر بزرگ خوبم
همیشه مهربونه
وقتی که پیشم باشه
برام کتاب می خونه
مادر بزرگ نازم
خیلی برام عزیزه
هرچی غذا می پزه
خوشمزه و لذیذه
وقتی با اونها باشم
غصه و غم ندارم
دنیا برام قشنگه
هیچ چیزی کم ندارم.
تولد ثناجون بابا
حمد و ثنای بی پایان خداوند را که در صبحگاه روز 5شنبه 25 اردیبهشت سال هزار و سیصد و نود و سه بزرگترین هدیه خود را به ما ارزانی داشت و او را ثنا نامیدیم.
تولد، تولد، تولدت مبارک
مبارک، مبارک، تولدت مبارک
لبت شاد و دلت خوش، تو گل پرخنده باشی
بیا شمعا رو فوت کن، که صد سال زنده باشی
تولد، تولد، تولدت مبارک
مبارک، مبارک، تولدت مبارک